بردیا جونبردیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

دوردونه...

روزه داری بردیا جون...

بردیا جون اولین ماه رمضونی هست که کنار ماست،قند و عسل ما روزه داره!!   اما چه روزه ای!!روزه شیر خوردن و به جاش خوردن میوه و غذا...وقتی میبینه   در حال افطاری خوردن هستیم،اینقدر دست و پا میزنه و گریه میکنه تا یه غذا   یا چیزی دستش بدیم...فداش بشم که اینقدر شکموئه!!                        ...
28 تير 1393

دقت کردن بردیا جون...

دیروز رفته بودم خونه قندو عسل،وقتی میخواستم نماز بخونم     تازه از خواب بیدار شده بود.یه نگاهی به دور و برش انداخت   و وقتی منو با چادر نماز دید،همین طور به رکوع و سجده رفتن   من نگاه میکرد... بعد از نماز کلی بوسیدمش...بهش گفتم   مگه تو مکبر من هستی که اینطوری منو نگاه میکنی...   عمه فداش بشه که اینقدر باهوشه...   ...
20 تير 1393

دیدار بردیا جون با پزشکی که چشمشو به این دنیا باز کرد

سلام جونم براتون بگه بردیا جون دیروز برای اولین بار به دیدار پزشکی که اونو به دنیا آورد   رفت و کلی با هم خوش و بش کردند دیروز خانوم دکترش با دیدن بردیا جون برای   چند دقیقه بیمار قبول نکرد و بردیا جونو بغل کرد و کلی نازش داد و با هم صحبت   کردند اونم مثل اینکه از قبل فرشته نجاتشو میشناخت کلی براش خندید و   خوش اخلاقی کرد   ...
19 تير 1393

عکسهای بردیا جون در اول 5 ماهگی

پسر عزیرم چشمانت رابرای زندگی می خواهم   اسمت را برای دلخوشی   صدایت را برای شادابی   ودستانت را برای نوازش                                           دووووووووووووستت دارم       بردیای جون در یک خواب عمیق           بردیا جون و کفشهای میرزا نوروز     بردیا جون توی تخ...
11 تير 1393

واکسن چهار ماهگی

پسر گل من چهارشنبه چهارم تیر آخرین روز چهار ماهگیش بود که بعد اززدن واکسنش   تا دو روز تب شدیدی داشت و بی حال وبی اشتها شده بود   بهانه زندگیم: هر انسانی لبخندی از خداست و تو زیباترین لبخند خدایی ...
11 تير 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دوردونه... می باشد